او در یک خانواده مسیحی اهل پاریس بزرگ شده، اما در 19 سالگی، مسیر زندگیاش تغییر میکند. مسلمان میشود و با یک دانشجوی ایرانی ازدواج میکند و ایران میشود وطن انتخابیاش. کلر ژوبرت لیسانس علوم تربیتی و فوق لیسانس ادبیات کودکان دارد. نویسنده خوش ذوقی که مهارت خوبی در توصیف حقایق زندگی به زبان کودکان دارد و اتفاقات تلخ و شیرین زندگی را به زبان ساده و روان برای کودکان میگوید. با نگاهی گذرا به آثارش میتوان به گرایش مذهبی و دیدگاههای معنوی او پی برد. کلر ژوبرت از معدود نویسندگانی است که آثارش را تصویرگری میکند. به بهانه روز ملی ادبیات کودک و نوجوان با این نویسنده درباره آنچه در جهان ادبیات کودک میگذرد، گفتوگویی کردیم که در ادامه میخوانید.
■ ماجرای ورود شما به دنیای نویسندگی کودک چیست؟
من از کودکی علاقه زیادی به مطالعه و نویسندگی داشتم ولی در فرانسه، باوری وجود دارد که میگوید نویسندگی ذاتی است و نه آموختنی. فکر کردم من که بلد نیستم داستان بنویسم پس استعدادش را هم ندارم در حالی که میتوانستم با آموزش، اصول داستاننویسی را بیاموزم. زمانی که بچهدار شدم، میخواستم فرزندانم را علاقهمند به کتابخوانی کنم. به همین دلیل کتاب کودک میخریدم و برایشان قصه میگفتم، این باعث شد که عاشق ادبیات کودک شوم. ضمن اینکه حضور در ایران هم به این علاقه، تحقق بخشید چون در ایران معتقدند که داستان نویسی، آموختنی است بنابراین مسیر آموختن اصول ادبیات کودک را طی کردم و مطالعات زیادی داشتم. در ایران، کتابهای فنون داستان نویسی زیادی وجود دارد که مطالعه کردم و در چند کارگاه هم شرکت کردم.
■ شما تصویرگری هم انجام میدهید، علاقه شما به تصویرسازی کتاب کودک از کجا شکل گرفت؟
مثل علاقه به نویسندگی کتاب کودک بود. پدرم نقاش بود و من عاشق نقاشی بودم به همین دلیل تصویرسازی کودک را پی گرفتم. وقتی تصمیم گرفتم که کتاب کودک بنویسم، سعی کردم که تصویرسازی کتاب هایم را خودم انجام بدهم.
■ چقدر همراه کردن توأمان تصویرسازی و نویسندگی به شما کمک میکند که سوژههایتان به آنچه مینویسید، نزدیک باشد؟
شاید اولین نکته مثبتش هماهنگی کامل بین متن و تصویر در کتابهایم است. ضمن اینکه بسیاری از نویسندگان کودک را میشناسم که نسبت به تصویرگری کتابهایشان معترض هستند و میگویند آنچه در ذهن ما بود، این تصویر نبود. البته چند سالی میشود که بعضی ناشران ارتباط بین تصویرگران و نویسندگان را تقویت کردهاند.
■ همزمان نویسنده-تصویرساز بودن چه مزایای دیگری دارد؟
خب وقتی قرار است داستان بنویسم و برای ناشر بفرستم، باید کامل بنویسم، ولی در زمان تصویرگری میتوانم کلمات اضافی را که تصویر، گویای آن است حذف کنم مثلاً اگر بنویسم جنگل سبز، چون جنگل را سبز تصویرسازی میکنم، سبز را برمیدارم. نقش تصویرگری در کتاب کودک بسیار بااهمیت است. گاهی تصویر فقط متن صرف را روایت میکند، ولی گاهی فراتر از روایت متن میرود.
■ رشته علوم تربیتی را به خاطر دانشافزاییتان در این حوزه خواندید و آیا انتخاب مضامین داستانیتان با ملاحظه یا تحت تأثیر مباحث روانشناسی رشد و آرای تحقیقی پیرامون فهم کودکان از موضوعات انتزاعی و معنوی بوده است؟
بله، من رشته کارشناسی علوم تربیتی و کارشناسی ارشد ادبیات کودک و نوجوان را از راه دور در دانشگاههای فرانسه گذراندم. رشته علوم تربیتی برای من بسیار غنی بود و باعث شد که مطالعاتم هدفمندتر باشد، ولی رشته ادبیات کودک و نوجوان، مرا اغنا نکرد، بلکه آشنایی کلی از ادبیات کودک جهان به من داد چون واحدی درباره داستان نویسی کودک نداشتیم، امیدوارم روی این موضوع بیشتر کار شود.
■ آثار شما به نوعی انتزاعی و فاقد کاراکتر یا فضاهای عینی و بومی است. این امر چقدر تحت تأثیر تنوع تجارب دینی و زیستی شما بوده است؟
قطعاً بیتأثیر نبوده است. البته چند کتاب اول من درباره خدا بود و بعد از آن وارد حوزه مهارتهای زندگی شدم مثلاً داستانی دارم درباره اینکه چه کنیم تا خجالت نکشیم یا وقتی قرار است کار بزرگی انجام دهیم، چطور ناامید نشویم. سعی کردم به موضوعاتی بپردازم که برای زندگی و آینده کودکان، مفید باشد. انتخاب موضوعات هم متأثر از مطالعاتم در حوزه علوم تربیتی و مشاهده رفتار و دغدغه کودکان بود. ضمن اینکه پیرامون یک موضوع، خیلی تحقیق میکنم تا در نوشتن خطا نکنم.
■ دانش افزایی در نویسنده کودکان و به روز بودن دانش بسیار اهمیت دارد، شما به این موضوع چقدر توجه داشتهاید؟
به روز بودن دانش در این حوزه برای من بسیار اهمیت دارد. زمانی که شروع کردم به نوشتن، اینترنت نبود و جمع آوری اطلاعات بسیار دشوار بود، ولی الآن برای تحقیق و به روز کردن دانش، امکانات خوبی وجود دارد. ضمن اینکه، هم منابع فرانسوی و هم منابع فارسی را میخوانم.
■ آیا مزیت چندزبانه بودن شما، توانسته نفوذ آثارتان را در محیطها و بومهای مختلف بیشتر کند؟
خب کمتر به زبان فرانسه، اثری نوشتهام چون بیشتر با بچههای ایرانی در ارتباط هستم. بچههای ایرانی را بیشتر میشناسم و بازتاب آثارم را بهتر میبینم. ضمن اینکه دوزبانه بودن شاید روی داستان نویسی من تأثیر مستقیم نداشته است، اما روی رشد شخصیتیام و سوژهیابیهایم تأثیرگذار بوده است.
■ اکنون در حال تولید چه آثار جدیدی و با چه موضوعی هستید و قرار است کی منتشر شوند؟
آثار در دست تألیف زیادی دارم. وقتی داستان مینویسم، اگر پایانی برایش پیدا نکنم آن را کنار میگذارم. ضمن اینکه ایدههای مختلفی درباره آن داستان به ذهنم میرسد و شروع میکنم به نوشتن. به همین دلیل داستانهای نیمه کاره زیادی دارم، شاید 20 تا 30 تا داستان باشد، ولی در حال حاضر چند اثر زیر چاپ دارم که قرار است بزودی وارد بازار شود. ضمن اینکه چند اثر دیگر هم در دست تصویرگری دارم و به دلیل کمبود وقت، تصویرگری آنها را انجام نمیدهم.
■ ارتباط شما با تصویرگران کتابهایتان چطور است؟
ناشر کتابهایم «به نشر» است و قبول کردند که تصویرگران آثارم را خودم انتخاب کنم و خوشبختانه ارتباط مستمر و خوبی با آنها دارم.
■ درباره ائمه اطهار (ع) هم داستان کودک نوشته اید؟
از ورود به این حوزه، کمی نگرانی دارم چون مسئولیت زیادی دارد. در این حوزه، داستانها باید مستند باشند. اربعین سال گذشته، حوزه هنری از من خواست که داستانی درباره امام حسین (ع) بنویسم تا در ایام اربعین به کودکان، هدیه داده شود. کتابی که منتشر شد، سه زبانه بود. این اولین داستانم درباره معصومین(ع) بود و سعی کردم که در قالب یک داستان کودک، روایتی مستند از زندگانی امام حسین (ع) داشته باشم.
■ درباره امام رضا (ع) هم دوست دارید داستان کودک بنویسید؟
خیلی دوست دارم، ولی باید حوزه تحقیقاتیام را در این زمینه گسترش دهم. هنوز آن داستان تاریخی از حضرت رضا (ع) را پیدا نکردهام که آن را به داستان کودک تبدیل کنم.
■ تا به حال تصمیم یا پیشنهاد بیرونی برای ساخت انیمیشن یا آلبوم صوتی براساس آثارتان داشتهاید؟
بله، یکی از آنها کتاب «خداحافظ راکون پیر» بود که انیمیشین آن ساخته شده است. برای کتاب «لینالونا» هم خانم دکتر فاضل به معرفی این کتاب پرداختند که تبدیل به کلیپ شد و به طور گستردهای در فضای مجازی منتشر شد. این کتاب در مورد حجاب است که بعد از انتشار آن، پیشنهاداتی درباره ساخت انیمیشین با موضوع این کتاب و ترجمه آن به من داده شده است.
■ بازخورد دیگری هم از آثارتان داشته اید؟
بازخوردها دونوع هستند، بخشی که خیلی کلی است و مربیان و والدین میگویند خوب است، اما بازخورد دیگر، مستقیم از سوی کودکان است که بعد از خواندن کتابها، نکات ریز و جالبی را یادآور میشوند. جالب است که بچهها چقدر دقت دارند و سؤالات عجیبی را میپرسند. اگر قرار باشد که دوباره بنویسم، حتماً به نکات آنها دقت میکنم.
■ بعد از اینهمه سال نوشتن، سوژههایتان تکراری نشده است؟
خیر، به نظرم در مورد دوستی میتوان صدها داستان نوشت، مشکل کمبود سوژه نیست، مشکل در پرداخت و نوع نگاه است. چالش اصلی برای من این است که ساختار داستانهایم تکراری نشود.
■ کودکان منشأ خلاقیت هستند، ارتباط شما با کودکان مستمر است؟
وجود دارد، اما نامرتب است. زمانی در انجمن حمایت از کودکان کار در جنوب تهران با کتابخانهای همکاری داشتم، اما الآن این ارتباط مداوم نیست و کما بیش دیدارهایی با کودکان در برنامههای مختلف دارم. دیدار و گفت و گو با کودکان برای من بسیار آموزنده است.
■ و برای بچههای مناطق جنگزده چه آرزویی دارید؟
دعا میکنم بزودی به آرامشی که حق آنهاست، برسند. شاید بعضی از بزرگترها این حرف را درک نکنند، اما بچههای ایران باید بدانند که چه فرهنگ غنی و دین کامل و انسان سازی دارند. امیدوارم که بهتر از ما بزرگترها، قدر این ثروتها را بدانند و زندگی بهتری در آینده داشته باشند.
نظر شما